یک المپیک دیگر گذشت و ...

به گزارش وبلاگ آقا ایرج، تیم ملی فوتبال امید به لطف برنامه ریزی کمیته فنی، محمدرضا ساکت و مهدی تاج راهی را رفت که طی 40 سال گذشته نیز آن را پیموده بود و در نهایت حسرت فوتبال ایران برای حضور در المپیک را از 44 به 48 سال افزایش داد.

یک المپیک دیگر گذشت و ...

به گزارش وبلاگ آقا ایرج، همه چیز با شعار برنامه ریزی متفاوت برای تیم ملی امید شروع شد و در عرض چهار سال، امیرحسین پیروانی، زلاتکو کرانچار، فرهاد مجیدی و حمید استیلی با حواشی و درگیری های مخصوص به خود راهنمایی تیم ملی امید را بر عهده دریافتد که حاصل آن سردرگمی و شکست برای تیم ملی امید بود.

تیم ملی امید که روزگاری از گروهش صعود می کرد و در مراحل حذفی اسیر رقبای خود می شد، در چهار سال گذشته جهت سقوط را در پیش گرفت و هر بار بدترین نتایج را به دست آورد؛ نتایجی که برگرفته از تدابیر مسئولان فدراسیون فوتبال و حمایت های مسئولان عالی رتبه از آن بود.

یک سال فرصت سوزی

بعد از ناکامی محمد خاکپور با تیم ملی در مسابقات انتخابی المپیک 2016 و شکست سنگین مقابل ژاپن در مرحله یک چهارم نهایی، تیم ملی امید و بازیکنانش به حال رها شدند. این رهایی بسیار طولانی بود و تیم ملی بیش از یک سال در هیچ گونه اردویی شرکت نکرد و مسئولان نگران حضور در المپیک 2020 نبودند.

در ایامی که تیم های ملی مختلف همزمان با حضور در المپیک برنامه چهار سال بعد خود را تدوین می کردند، مسئولان فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیکه متولیان این تیم هستند، بیش از یک سال تصمیمی برای انتخاب سرمربی ندریافتد تا اینکه بالاخره بعد از 15 ماه، کمیته فنی فدراسیون فوتبال با یک تصمیم عجولانه و نه چندان کارشناسی شده که حمایت های محمدرضا ساکت را هم به دنبال داشت رای به انتخاب یک مربی کم تجربه گرفت.

امیرحسین پیروانی و حذف در مرحله پلی آف

امیرحسین پیروانی به لطف پیروزیت با تیم ملی جوانان و حضور در جام جهانی زیر 20 سال، به عنوان سرمربی تیم ملی امید برگزیده شد. او در حالی این سمت را بر عهده گرفت که برنامه ریزی فدراسیون فوتبال از همان ابتدا پر از ایراد و اشتباه بود.

سرمربی جدید در فاصله 40 روز تا مسابقات مقدماتی زیر 23 سال آسیا انتخاب شد و او قرار بود با 20 روز اردو تیم زیر 20 سال ایران را به مسابقات زیر 23 سال ببرد و از سنین کم روی بازیکنان ایران کار کند. علاوه بر کوتاه بودن زمان، تیم او از رقبایش هم جوان تر بود و طبیعتا در مسابقات هم به مشکل خورد و با یک شکست و یک تساوی نتوانست در حضور قرقیزستان و عمان از گروهش صعود کند.

در نتیجه این تیم تجربه بزرگ حضور در یک تورنمنت ارزشمند را از دست داد، در رده بندی آسیایی سقوط کرد که حاصل آن حضور در سخت ترین گروه مسابقات بود و سرمربی تیم هم اخراج شد!

در حالی که به پیروانی قول داده شده بود جدای از هر نتیجه ای او در سمت ابقا خواهد شد، ترکش این نتایج او را هدف گرفت و از راهنمایی تیم ملی کنار رفت. با این اتفاق تیم ملی ایران هشت ماه دیگر بدون سرمربی ماند و خبری از برگزاری اردو و بازی های تدارکاتی نبود.

حمید استیلی در نقش مدیریت تیم ملی!

در حالی که اهالی فوتبال در انتظار انتخاب سرمربی برای تیم ملی امید بودند، فدراسیون فوتبال حمید استیلی را به پشتوانه تامین منابع اقتصادی برای این تیم انتخاب کرد و اداره تیم را به او سپرد.

این اتفاق در حالی بود که استیلی پیش از این در هیچ جایی مدیریت نکرده بود اما او به خاطر نزدیک به بعضی از مدیران غیر فوتبالی امور تیم را بر عهده گرفت.

او در این مدت زمان پا را فراتر از این گذاشت و عضو کمیته فنی فدراسیون فوتبال شد و در کنار مدیریت، مسائل فنی سایر تیم ها را هم زیر نداشت. بعد از اینکه رای به کنار گذاشتن کرانچار داد، فرهاد مجیدی را با یک تصمیم عجیب دیگر برگزید و در همان زمان به گفته مجیدی، در کارهای فنی تیم دخالت کرد تا نشان دهد که کت مدیریت برای تن هر کسی دوخته نشده است.

زلاتکو کرانچار

دوستی نزدیک استیلی با حبیب کاشانی، پای کرانچار را به فوتبال ایران بازی کرد. او که چهار سال قبل به دلایل بسیار عجیبی و در اوج دوران مربیگری از تیم ملی امید محروم شده بود، مجددا راهنمایی این تیم را برعهده گرفت.

کرانچار در حالی سرمربی این تیم شد که در همان مقطع بعضی از کارشناسان مخالف حضور او بودند چرا که او هیچ سابقه ای در این رده سنی نداشت و قبل از مربیگری در تیم ملی، مدت های مدیدی بدون تیم بود و نتایج اخیرش در تیم های مختلف موجب بدبینی شده بود.

کرانچار کارش را به مدت یک سال ادامه داد. او ابتدا در بازی های آسیایی حاضر شد و تا مرحله یک چهارم نهایی صعود کرد اما در همین مرحله با دو گل مغلوب کره جنوبی کرد. در ادامه و در نوروز 98 با تیم ملی در مسابقات انتخابی قهرمانی زیر 23 سال آسیا به میزبانی تهران شرکت کرد که حاصل کسب رده دوم گروه بعد از عراق بود و بازی های چندان درخشانی را هم ارائه نکرد.

پس از این مسابقات زمزمه برکناری او به علت مسائل فنی و اقتصادی به میان آمد و کمیته فنی، فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک رای به این اتفاق دادند تا کرانچار تهران را ترک کند.

این اتفاق در حالی رخ داد که تیم ملی باید هشت ماه دیگر آماده مسابقات انتخابی المپیک می شد و بازیکنان هر چه با کرانچار فراگرفته بودند، فراموش کردند و همه چیز به نقطه اول بازگشت.

فرهاد مجیدی و قول صعود به المپیک

با رفتن کرانچار، فدراسیون فوتبال رایزنی با مربیان پیروز لیگ فزونی را شروع کرد. بیشتر مربیان برای قبول راهنمایی تیم ملی که به ناکامی مشهور بود و کارشکنی در آن بسیار، خوشبین نبودند و حتی با وجود اعلام مهدی تاج مبنی بر مربیگری گل محمدی در این تیم، او هم روی صندلی تیم ملی امید ننشست.

در شرایطی که وقت در حال اتلاف بود، استیلی مذاکراتش را با مجیدی شروع کرد؛ مربی ای که در همان روزهای نخست صدای منتقدان را درآورد و کارشناسان انتخاب فردی که سابقه زیادی در مربیگری ندارد را اشتباه دانستند. با این حال مجیدی خوشبین بود و قول داد که این تیم را به المپیک خواهد برد.

انتخاب مجیدی با واکنش کمیته ملی المپیک همراه بود و آنان برای چند روزی جو تیم ملی را بهم ریختند چرا که قبل از انتخاب مربی با کمیته ملی المپیک هماهنگ نشده بود و در نهایت مهدی تاج وارد عمل شد و برای حضور مجیدی در راس این تیم مجوز این نهاد را گرفت.

بعد از یک تساوی مقابل تیم ویلموتس که ترکیب این تیم را بازیکنان جوان لیگ فزونی تشکیل می دادند، مجیدی متزلزل ظاهر شد و نتایج چندان خوب نبود. شکست مقابل ازبکستان در تاشکند شروع بحران بود.

جو بهم ریخت و صدای تغییرات کلید خورد. مجیدی اعلام نمود که پا پس نمی کشد و استعفا نمی دهد و گفت که استیلی و اعضای کمیته فنی در کار او دخالت کردند.

در نهایت این مجیدی بود که در تقابل با چندین نفر از جمله مدیر تیم ملی امید راه به جایی نبرد و او هم مانند مربیان پیشین قربانی تصمیمات اشتباه فدراسیون فوتبال شد.

هیچ کس نبود؛ استیلی سرمربی شد

در حالی که چهار ماه به انتخابی المپیک باقی مانده بود، دیگر کسی جرات قبول مربیگری این تیم را نداشت. حمید استیلی با یک تغییر صندلی، از صندلی مدیر به صندلی مربی آمد. او تغییرات خود را شروع کرد و بازیکنان بسیاری آمدند و رفتند. تیم ملی بیشتر از گذشته به اردو می رفت اما نتایج امیدوار نمایند نبود به گونه ای که ایران برابر اندونزی و قطر نیز بازنده شد و فقط استرالیا را در یک بازی تدارکاتی شکست داد.

درگیری عارف غلامی در اردوی تیم ملی با رضا شاهرودی، دستیار تیم ملی گوشه ای از شرایط حاکم بر تیم ملی بود تا این مدافع آماده نیز به دلیل مسائل اخلاقی کنار گذاشته گردد و تیم ملی با نواقص بسیاری به مسابقات برود.

استیلی حتی خارج از برنامه ارائه شده به سازمان لیگ یک هفته دیگر برای تیمش فرصت گرفت و مسابقات لیگ برتر را تعطیل کرد اما از همان بازی نخست مقاغبل ازبکستان ترکیب تیم ملی عجیب بود. بازیکنان در پست هایی به میدان می رفتند که به چشم طرفداران تیم ملی امید آشنا نبود.

ناهماهنگی تیم ملی امید در سه بازی و فرصت سوزی در مسابقات، موجب حذف تیم ملی امید در مرحله گروهی و بی ثمر ماندن کوشش ها و هزینه های صورت گرفته بود.

حذف و ادامه حسرت المپیک

اکنون تیم ملی امید در همان جای همیشگی است؛ حذف از مسابقات و قرار دریافت در صندلی ابتدایی. تیم ملی مانند دوره های گذشته تا مدت های زیادی تعطیل خواهد شد، مربیان خواهند رفت، نسل عوض می گردد و دوباره همان راه همیشگی و همان برنامه های کارشناسی نشده اجرا خواهد شد تا چهار سال دیگر فرا برسد و حسرت حضور در المپیک طولانی و طولانی تر گردد.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "یک المپیک دیگر گذشت و ..." امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "یک المپیک دیگر گذشت و ..."

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید