راه حل هایی برای آنکه مدیر اجراییِ موفقی باشیم!

به گزارش وبلاگ آقا ایرج، کسی که رهبری و راهنمایی را برعهده دارد باید طوری عمل کند که دیگران ساده و راحت بتوانند با او تماس برقرار نمایند و خطاهای شان را گوشزد نمایند.این وظیفه شما به عنوان یک رهبر است و دلیلش آن است که همواره به همه اطلاعاتِ موردِ احتیاج دسترسی ندارید.

راه حل هایی برای آنکه مدیر اجراییِ موفقی باشیم!

وبلاگ آقا ایرج | آنجالی سود، 38 ساله، مدیر اجرایی، ویمیو، یکی از پلتفرم های به اشتراک گذاری و نشرِ ویدیو با بیش از 850 کارمند، 200 میلیون کاربر و روزانه 350000 ویدیوی اضافه شده در روز است. او در سال 2017 به سمتِ مدیر اجرایی این شرکت عایدی.

به گزارش وبلاگ آقا ایرج ، او در مصاحبه اخیری که با تِد داشته می گوید: از زمانی که نوجوان بودم، رؤیای مدیر اجرایی شدن را داشتم.

او برخی ترفند های تبدیل شدن به مدیر اجرایی کارامد را با ما به اشتراک گذاشته که در ادامه با هم مرور می کنیم:

1. باید بدانید که می خواهید رهبر باشید ...

همواره می خواستم که رهبر باشم؛ بنابراین در تمامی مراحل شغلی ام، در این باره با مدیرانم صراحتاً صحبت نموده ام. برخی اوقات، این تبادل نظر ها خوب پیش رفته و برخی اوقات، نه، اما همواره می خواستم اتاق خاصِ خودم را در شرکت داشته باشم و همواره این تقاضا را مطرح نموده ام. به مدیران گفته ام که واقعاً جاه طلب هستم و دوست دارم فلان کار یا بهمان کار را بکنم، فکر می کنم می توانم فرد مفیدی باشم. لطفاً در صورتی که فلان فرصت پیش آمد حتماً من را نیز در نظر بگیرند یا فکر می کنم که فلان ایده، ایده خوبی باشد. نظر شما چیست؟

به جای آنکه فقط به مدیرم متکی باشم که جادو کند و شغلی برایم پیدا کند، واقعاً خودم برای ساختن آن شغل کوشش کردم. باید به راحتی و با صراحت درخواست های شغلی تان را مطرح کنید و من خودم را بدون هیچ احساسِ شرمی جاه طلب معرفی می کردم. برخی آدم ها با این شرایط راحت هستند و برخی ـ به خصوص زنان ـ چندان راحت نیستند. باید این انگ را از بین ببریم، باید از انسان هایی که بیش تر مطالبه می نمایند، تقدیر کنیم.

فقط باید از مطرح کردن چنین گفت وگویی در فضایی که رنگ شخصی به خود بگیرد پرهیز کنیم و آن را به سمتی ببریم که تبادل نظر سازنده و مولد گردد و شرح دهد که این جاه طلبی ای که از آن حرف می زنیم چطور می تواند به آن کسب وکار یاری کند. این کار گره های زیادی را باز می نماید.

2... حواس تان باشد که منظورتان از رهبری چیست و از آن چه می خواهید...

بسیاری از افراد جوانی که می شناسم احساس می نمایند که می خواهند در شغل شان پیشرفت نمایند، اما فکر می کنم که باید معین نمایند که منظورشان از پیشرفت در شغل چیست: معنی پیشرفت از نظرشان چیست؟ آیا می خواهند در محیطی خلاق تر کار نمایند؟ آیا می خواهند تیم های بزرگ تری را راهنمایی نمایند؟

بسیاری از افرادی که می شناسم می گویند منظورشان افزایش تعداد نیرو های زیردست شان نیست، اما می خواهند پیشرفت داشته باشند؛ بنابراین ابتدا باید خودتان، انگیزه های تان و مهارت های تان را بشناسید و سپس کوشش کنید و نقشه ای برای محقق کردنِ احتیاج های شغلی تان بریزید.

3. بدونِ سمتِ رسمیِ رهبری هم می توان رهبری کرد

کار دیگری که انجام دادم و به من در شغلِ رهبری یاری کرد، این بود که به شدت کوشش کردم که در زمینه های دیگری که لزوماً در حیطه شغلیِ خودم نبودند، مفید و مؤثر باشم و این کار را بدونِ ذره ای خودخواهی و به شکلی غیررسمی انجام می دادم. خنده دار است که بسیاری از آدم ها فکر می نمایند بدونِ آنکه سمتِ رسمی داشته باشند، نمی توانند دست به راهنمایی تیمی بزنند، اما من فکر می کنم که برترین رهبران و برترین مدیران اجرایی در دنیا به سمت های رسمی متکی نیستند. آن ها سعی می نمایند اعتماد دیگران را جلب نمایند و به دیگران انگیزه و قدرت ببخشند.

این مهارت را در جوانی و زمانی که هنوز سمتِ رسمیِ رهبری ندارید پرورش دهید. باید بر دیگران اثر بگذارید و روابطی را شکل دهید که دیگران حتی زمانیکه منظرهی برای کسب وکار ندارید، به حرف های تان گوش بدهند. همان سال های آغاز آغاز کارتان فرصتی برای پرورش این مهارت و تمرین آن است.

راه چاره پیدا کنید و برای مثال با خودتان بگویید بسیار خوب من در بازاریابی خوب هستم و به محصول علاقه دارم، حالا چطور می توانم برای مدیرِ محصولی که در کنارم نشسته است مفید باشم؟ چطور می توانید چیزی را توسعه دهید که به آن ها در تقویتِ سرعت شان در فراوریِ آنچه می خواهند فراوری نمایند، یاری کند؟

من به صورتِ غیررسمی خیلی از این کار ها انجام دادم. متوجه نشدم که چه نموده ام. من فقط کوشش می کردم چیز یاد بگیرم، اما درواقع، این کار درنهایت برایم امتیاز های غیررسمی و کلی تمرینِ رهبری به ارمغان آورد.

4. اهمیت دارد که در شغل فعلی و آینده تان خوب باشید

همواره عملکردتان را محفوظ بدارید. اگر نقشی دارید و نقش های بیش تری می خواهید، باید مطمئن باشید که نقشِ فعلی را نیز خیلی خوب انجام می دهید. این کار به شما اعتبار می دهد و یاری تان می نماید که اعتماد دیگران را به دست آورید و فرصت های تازه را برای تان فراهم می نماید تا نقش های غیررسمیِ رهبری را که می تواند در آینده شغلی تان به شما یاری کند، به دست آورید.

وقتی به سمت مدیریت اجرایی شرکت ویمیو عایدیم، برای کلی آدم کار می کردم که همگی همکارانِ سابقم بودند، و یکباره رئیس شان شده بودم. اگر پیش از کسبِ سمتِ ریاست، معروفیتِ خوبی در شغلم کسب ننموده بودم، هرگز نمی توانستم به چنین پیروزیتی دست پیدا کنم. نمی توانید چشم تان را روی چنین چیزی ببندید.

5. بازخورد دادن به دیگران یکی از مؤلفه های مهم رهبری و راهنمایی است

راهنمایی و رهبری به معنای قدرت بخشیدن به دیگران است تا بتوانند برترین نسخه کار را ارائه دهند و نتایج مثبت به بار بیاورند. آن هایی که پیشرفت همکاران شان برای شان اهمیت دارد اغلب به همکاران شان بازخورد های مفیدی می دهند تا آن ها در کارشان پیروز شوند. هرچه بیش تر این کار را انجام بدهید، غریزه تان برای شناسایی و بیرون کشیدنِ برترین های هر فردی، بیش تر تقویت می گردد. درنهایت، این کار بسیار اهمیت دارد.

6. خب بالاخره به سمتِ مدیریت رسیدید... حالا باید از یک نماینده کار به توانمند ساز تبدیل شوید

زمانی که مدیر اجرایی شدم، چیزی که بیش از همه برایم تغییر کرد، کاری است که هنوز هر روز انجامش می دهم. من از نماینده کار ـ کسی که با جزئیات سروکار داشت، همه افراد را تک به تک می شناخت، درباره هر کاری که مشغول انجامش بود اطلاعات داشت ـ به یک توانمندساز تبدیل شدم. من متوجه شدم آن مهارتی که باعث شده بود به سمتِ مدیریت اجرایی برسم، لزوماً همانی نبود که یاری می کرد تا این سمت را حفظ کنم.

امروز من دیگر نماینده کار نیستم، هرچند دلم برای این کار تنگ شده است. شغلِ من مشخص مأموریت، شفاف سازیِ انتظارات، تخصیص منابع به افرادی که برای کسب پیروزیت استخدام شده اند و توانمندسازیِ آن هاست.

این ذهنیت بسیار فرق دارد. خیلی آموختم تا این کار را یاد گرفتم و گاهی همکارانم می گفتند دیگر از این داستان بیرون بکش! صادقانه بگویم هنوز هم برای این کار مبارزه می کنم. ببینید، این که می گویم مدیر اجرایی دیگر نماینده کار نیست، لزوماً به این معنی نیست که او دیگر لزومی ندارد از جزئیات چیزی بداند. گاهی مداخله مدیر در جزئیات مهم است و داشتن این مهارت هنوز اهمیت دارد. اما باید ذهنیت خود را تغییر دهد.

7. اطراف تان را از آدم های خوب پر کنید ـ شاملِ کسانی که با شما مخالفت می نمایند

برای اینکه دیگران را توانمند کنید باید به آن ها اعتماد کنید. لازمه این کار یادگیریِ اعتماد کردن به دیگران و پر کردنِ اطراف تان از افرادی است که در زمینه هایی از شما متخصص تر هستند و گاه گاه حتی با شما مخالفت می نمایند و تجربه هایی را در اختیارتان می گذارند که ممکن است با آن ها مخالف باشید.

دخالت دادنِ افرادِ متخصص یک احتیاجِ اساسی است و بدونِ این کار نمی توانید آدم های کسب وکارتان را توانمند کنید.

8. می خواهید همه پابه پای شما بیایند؟ امور را ساده کنید

سادگی، کلیدِ همراه نگه داشتنِ آدم هاست. آن کاری که می خواهید دیگران انجام دهند را خوب بپزید و به شیوه ای قابل درک و ساده مطرح کنید، اما نه آنقدر ساده که آن را از معنا تهی کنید. این کار اهمیت زیادی دارد. وقتی این پیغامِ قابلِ درک را آماده کردید، آن را به دفعات و مدام به گوشِ همکاران تان برسانید.

من در ویمیو با مرور استراتژی ها، مأموریت، منظره و الویت های شرکت و آنچه می خواهیم تا شش ماه آینده به آن برسیم آغاز کردم. سپس آنالیز کردم که چه چیزی خوب و چه چیزی بد انجام می گردد. من این چارچوب را در همه جلسات استفاده می کنم.

وقتی سایرین نیز این چارچوب را رعایت نمایند، این چارچوب کم کم به مثابه دوربینِ شرکت کار می نماید. هم چنین ضروری است که همه اطلاعات را به صورت مستند در یک پورتال نگه دارید تا همه بتوانند از این اطلاعات استفاده نمایند.

9. هرچه اختیارتان بیش تر باشد، باید پاسخ گوتر و دردسترس تر باشید

وقتی مدیر اجرایی شدم متوجه شدم که دیگران با من روراست نیستند؛ حال چه درباره کاری که فکر می کردند نباید انجامش می دادم و چه درباره کاری که فکر می کردند بد انجامش داده ام.

پس به عنوان کسی که رهبری و راهنمایی را برعهده دارد باید طوری عمل کنید که دیگران ساده و راحت بتوانند با شما تماس برقرار نمایند و خطاهای تان را به شما گوشزد نمایند.

این وظیفه شما به عنوان یک رهبر است و دلیلش آن است که همواره به همه اطلاعاتِ موردِ احتیاج دسترسی ندارید. به خصوص هر چه تیم بزرگ تر می گردد یا شرکت توسعه پیدا می نماید، لایه های غیرملموس و انتزاعی نیز بیش تر می شوند و شما کم کم از وقایع دور می شوید.

پس تا چیزی بخواهد به وسیلهِ مجرای رسمی به گوش تان برسد، ممکن است کار از کار گذشته باشد. من خیلی دلمشغولِ ایجاد فرهنگی هستم که در آن افراد آنقدر راحت باشند که با هر سطح و عنوانی در سازمان بتوانند طی جلسات نظرات خودشان را به من انتقال دهند.

اما هم چنین به این فکر می کنم که باید سازوکار ها و فرایند های دیگری برای بازخورد گرفتن از نقاط کور داشته باشیم. در هر سطحی که رو به بالا حرکت می کنید، از نقاط و نواحیِ کور مطلع شوید و در پی روش هایی برای ایجاد نهایتِ شفافیت باشید.

منبع: TED

ترجمه: سایت وبلاگ آقا ایرج

منبع: فرادید

به "راه حل هایی برای آنکه مدیر اجراییِ موفقی باشیم!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "راه حل هایی برای آنکه مدیر اجراییِ موفقی باشیم!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید